کریستین مک‌کورمک روانشناس و دارای مدرک فوق‌لیسانس مشاوره است. او دوره‌های بسیاری در زمینه‌های جلوگیری از خودکشی، مواجهه‌ با تراما، ‌روانشناسی سوگ و لوگوتراپی گذرانده است. او به‌خصوص تجربیات زیادی در زمینه کار کردن با مادران در ارتباط با تجربه مادری‌شان و مشکلات کودکان‌شان دارد. 

As seen on a Sussex Directories Inc site

به خواهش الفبا، او درباره سواستفاده از کودکان و آزار جنسی آن‎ها و واکنشی که والدین باید به این ماجرا نشان بدهند نوشته است.

در این مقاله می‌خواهم شما را تشویق کنم تا خودتان را از خلال تجربه مادری کردن یا پدری کردن دوباره بشناسید. از جمله تجربیاتی که ممکن است برای شما مادرها و پدرها رخ دهد سواستفاده جنسی از کودکتان است. این تجربه تلخ ممکن است فرصتی باشد که شما درباره خودتان بیشتر یاد بگیرید و همزمان به کودکتان نیز کمک کنید. کمک کردن به کودکتان شما را نیز تغییر می‌دهد.

من خودم را به شما نویسنده، مادر، دختر، مادربزرگ، خواهر و همسر از کانادا معرفی می‌کنم. من تعهد شخصی به همه این نقش‌ها دارم، اما این‎ها دغدغه اولم نیستند. دغدغه اول من کمک به زندگی مادران است.

در این شکی نیست که به‌عنوان انسان، نقش‌های ما هویت ما نیستند. ما به‌جز نقش‌هایمان زن هستیم و فردیت داریم و این نقش‌ها بخشی از ما هستند. من از زنانی که با آن‎ها کار می‌کنم می‌پرسم «اگر نقش‌هایتان را از تعریف خودتان کنار بگذارید، چه کسی هستید؟» و تنها بعد از این کار است که شما می‌توانید بفهمید واقعا که هستید. شهود شما صدای واقعی شماست.

 در وجود هر زن صدایی است که از آگاهی درونی‌اش می‌آید. باید این ندای درونی را آموزش دهید و تقویت کنید. باید به صدای درون خود اعتماد کنید که به شما می‌گوید چه کنید و چه تصمیمی بگیرید.

اغلب پدرها و مادرها می‌خواهند اطمینان داشته باشند کودکشان در برابر سواستفاده و به‌خصوص تعرض جنسی امن است و ما مادرها بسیار تلاش می‌کنیم تا آنها را امن نگه داریم. متاسفانه سواستفاده جنسی حتی وقتی مراقبیم ممکن است رخ دهد؛ حتی اگر هر روز از آنها بپرسیم: «حالت خوبه؟ مطمینی اذیتت نکرده‌ن؟» آنها به این خواسته لاینقطع ما در اطمینان پیدا کردن از سلامتشان بی‌اعتنا هستند.

نگرانی درباره سلامت کودکتان سودمند نیست. نگرانی مانند صندلی گهواره‌ای است که در آن عقب و جلو می‌روید، اما در نهایت با آن به جای خاصی نمی‌رسید. توجه به ندای درونی‌تان اما کارساز است. من از موعظه خوشم نمی‌آید، بنابراین می‌خواهم تجربه شخصی‌ام را با شما در میان بگذارم. وقتی دختری کوچک بودم، یک روز به خرید رفته بودیم و در صف پرداخت کنار مادرم ایستاده بودم. او مشغول خالی کردن سبد خریدش روی میز بود. به‌آرامی به او گفتم: «کشیش منو بوس کرد مامان. بوس چقدر طول می‌کشه؟» مادرم گفت: «هر کی یه جوری بوس می‌کنه. زمان مشخصی نداره.» بعد به ادامه کارش پرداخت و ما دیگر هرگز در این باره حرف نزدیم. من در جمله کوتاهم به مادرم گفتم که مورد سو‌استفاده قرار گرفته‌ام. این جمله برای او و زندگی پرمشغله‌اش شبیه زمزمه بود. اگر او صدایم را می‌شنید، اگر صدای درونی خودش را می‌شنید، آن لحظه ممکن بود باعث تغییری اساسی در زندگی من شود.

غریزه خوب و قوی معمولا به شما می‌گوید که چه کنید، پیش از این که مغزتان راه‌حلی پیدا کند. مایکل برک

کودکان عاطفی‌اند. سیستم عصبی آن‌ها به‌گونه‌‌ای طراحی شده که به‌خوبی همه احساسات خودشان را درک می‌کنند و در برابر آن‌ها به‌شکلی واکنش نشان می‌دهند که از آن‌ها محافظت کند. ضروری است که آن‌ها به مراقبان به شکلی پاسخ دهند که بقایشان تضمین شود. بنابراین یشتر اوقات آن‌ها می‌خواهند خوشحالمان کنند، یا ناراحت و عصبانی‌مان نکنند. رفتار آن‌ها همیشه در پاسخ به تایید و مخالفت ما تغییر می‌کند که در واقع بخشی از فرایند اجتماعی شدن آن‌هاست. با این شیوه می‌آموزند چگونه در جهان زندگی کنند؛ بنابراین هنگامی که کودک مورد آزار جنسی قرار گرفته و درد احساسی یا فیزیکی دارد، در عین این که محافظت می‌خواهد، نمی‌خواهد شما را ناراحت کند. یاد گرفتن نشانه‌هایی که بیان می‌کند کودکتان درد دارد از اولین روزهای رابطه شما شروع می‌شود و کودکتان نیز نشانه‌های درد و ناراحتی شما را می‌آموزد.

 در سال ۱۹۸۱ دختر اولم جسیکا، در حالی که تنها سه ماه داشت، تحت عمل جراحی تومور مغز قرار گرفت. به‌یاد دارم که  پس از عمل جراحی در راهرو بیمارستان منتظر لحظه‌ای بودم که بتوانم او را، که از جراحی درآمده، ببینم و با همه وجودم از اعماق دلم می‌دانستم و امید داشتم که می‌آید. در آن سالن دراز کنار در اتاق عمل ایستاده بودم. می‌دانستم او آنجاست و وقتی بیدار شود، مرا می‌خواهد. عمیقا به‌گوش ایستاده بودم تا صدای گریه‌اش را بشنوم و همین که صدای کوچکی شبیه صدای بچه‌گربه درآمد، دانستم که اوست. صدایش خیلی آرام و ضعیف بود. کودکم مورد آزار جنسی قرار نگرفته بود، اما من اتصال بین ندای درونم و صدای گریه ناشی از درد او را آموخته بودم.

سپس دوباره در سال ۱۹۹۴، سیزده سال پس از عمل جراحی دختر اولم، دختر دومم ریچل، ۳ ماهه، در کما ناشی از عمل جراحی قلب برای اصلاح نقص قلب بود. به بدن کوچک ۳ کیلویی‌اش نگاه می‌کردم. یک ردیف منگنه فلزی به‌طول ۵ سانت وسط سینه‌اش بود که سینه را بسته بود. بدن او با ۱۲ لوله به دستگاه‌های مختلف و مانیتورهای مختلفی وصل بود که به‌شکل مکانیکی بدن را زنده نگه می‌دارند. روزها کنار انکوباتور می‌نشستم و منتظر بیدار شدنش می‌ماندم. می‌دانستم وقتی بیدار شود، طولی نمی‌کشد که هوشیار می‌شود و من صدای دردش را خواهم شنید؛ صدایی شبیه صدای بچه‌گربه. وقتی کودکانمان درد می‌کشند، صدایشان این را به ما می‌گوید؛ مخصوصا اگر به آگاهی درونی رسیده باشیم و از ابتدا با نشانه‌های ارتباطی کودکمان آشنا شده باشیم.

شهود، توانایی درک چیزی به‌طور غریزی و بدون نیاز به استدلال آگاهانه است. شهود شامل درک واقعیت با آگاهی غریزی است و افراد آن را به‌شکل صدایی درونی احساس می‌کنند. شهود احساس درونی فرد است درباره این که چه چیز درست است. آنیل کومار سینها

پاسخ به این سوال پیچیده که «چگونه می‌توانیم بدانیم کودکمان دچار سواستفاده شده؟» دشوار است. ممکن است متوجه این واقعه نشده باشیم و اینجاست که ندای درونی و آگاهی درونی، که ناشی از ارتباط عمیق با کودک از زمان تولد بوده، می‌تواند به ما کمک کند. این را از کودکتان بپرسید و بدانید جواب اولیه به‌شکل زمزمه خواهد بود. باید این سوال را در محیطی امن و خصوصی و سرشار از عشق طرح کنید، به‌گونه‌ای که کودکتان بداند که شما از شنیدن حقیقت خشنود می‌شوید.

اگر مشکوک هستید که کودکتان مورد تعرض جنسی یا خشونت قرار گرفته است:

آرامش خودتان را حفظ کنید.

به کودکتان اطمینان دهید که حرفش را باور می‌کنید.

علاقه و توجه بسیاری به پیگیری اتفاق نشان دهید.

به او مدام اطمینان دهید که حضور دارید و از او حمایت می‌کنید.

کودکان سعی می‌کنند طوری عمل کنند که، با توجه به منطقشان، به‌نفع آن‌هاست و تلاش می‌کنند رضایت شما را جلب کنند. آن‌ها برای ایمنی و محفاظت روی شما حساب می‌کنند. متاسفانه به‌نظر می‌رسد سواستفاده جنسی و خشونت در دنیایی تاریک به‌دست پدرها و مادرهای بی‌وجدان، افراد خانواده یا غریبه‌هایی رخ می‌دهد که فکر می‌کنند حق دارند از کودکان برای نفع شخصی خودشان استفاده کنند. مورد آزار قرار گرفتن کودکان، اجتماعی شدن آنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و در نتیجه آن‌ها عوض می‌شوند. اگر راهی بیابیم که آن‌ها را بشنویم، دردشان را درک کنیم و اقدامات لازم را انجام دهیم، می‎توانیم به آن‌ها اطمینان دهیم وجودشان با این واقعه تعریف نمی‌شود، بلکه تضمینی برای زندگی امن‌تر برایشان خواهد بود؛ تجربه دردناکشان نباید پایه و اساسی برای دنیا و آینده‌شان شود.

به ندای درونی خود گوش کنید و اگر به شما می‌گوید مشکلی وجود دارد، حتما آن را پیگیری کنید.

دکتر شفالی ساباری، روانشناس بالینی و متخصص یکپارچه‌سازی روانشناسی شرق و غرب، در کتاب خوبش والدین هوشیار- تغییر خودمان و قدرتمندسازی کودکانمان، که جایزه‌های بسیاری هم برده، سعی کرده روانشناسی و سنت‌های خردمندانه را با هم بیامیزد. او در این کتاب مسایل اساسی‌ای را که آینده کودکان را تحت تاثیر قرار می‌دهد بررسی کرده است. همچنین در این کتاب بارها در زمینه‌های مختلف تاکید شده که اگر به صدای درونی‌مان گوش دهیم، بهتر می‌توانیم خودمان را با صدای کودکانمان هماهنگ کنیم و آنها را بهتر بفهمیم و بشنویم.

وقتی با قلبتان چیزی را واقعا حس کردید، اجازه ندهید که حدس دوم ذهنتان پایه کارتان شود.

در ادامه علایم هشداردهنده‌ای از آزار جنسی، سواستفاده از احساس، و خشونت علیه کودک می‌آوریم که والدین و مراقبان کودک باید به‌طور جدی آنها را پیگیری کنند. این بخش برگرفته از راهنمایی است که مایو کلینیک امریکا در این زمینه تنظیم کرده است.

کودکی که مورد سواستفاده قرار گرفته ممکن است احساس گناه، شرم یا گیج شدن بکند. ممکن است از این که به دیگران درباره این سواستفاده بگوید بترسد، خصوصا اگر فردی که او را آزار داده یکی از والدین، فامیل، آشنایان یا دوستان خانوادگی باشد. در حقیقت کودک ممکن است ترسی آشکار و واضح نسبت به والدین، مراقبان بزرگسال یا دوستان خانوادگی داشته باشد. به همین دلیل ضروری‌ست علایم هشداردهنده زیر در کودکان را جدی بگیریم:

بی‌تمایلی به دوستان یا فعالیت‌های معمول روزانه

تغییرات رفتاری شامل میزان پرخاشگری، خشم، بیش‌فعالی یا خصومت، یا تغییر در عملکردشان در مدرسه

افسردگی و اضطراب با از دست دادن ناگهانی اعتمادبه‌نفس

غیبت‌های مکرر در مدرسه یا بی‌تمایلی به سوار شدن به سرویس مدرسه

بی‌تمایلی به بازگشت به خانه بعد از مدرسه

تلاش برای فرارکردن

رفتارهای سرکشانه یا ستیزه‌جویانه

تلاش برای خودکشی

علایم خاص و نشانه‌ها به نوع سواستفاده بستگی دارد. فراموش نکنید نشانه‌های هشدار صرفا نشانه‌های هشدارند و وجود این نشانه‌ها به‌منزله قطعی بودن آزار جنسی کودکان نیست.

علایم آزار فیزیکی:

آسیب‌های بدون توضیح، مثلا کبودی یا شکستگی یا سوختگی

آسیب‌های که با توضیحات کودک هم‌خوانی ندارد

مشکلاتی که رسیدگی پزشکی به آنها نشده

علایم آزار جنسی:

رفتار جنسی یا آگاهی‌های جنسی که متناسب سن کودک نیست

خون در لباس زیر کودک

ابراز این که مورد آزار جنسی قرار گرفته است

مشکل در نشستن یا راه رفتن

آزار جنسی سایرین و به‌ویژه کودکان دیگر

علایم سواستفاده احساسی:

رشد احساسی نامناسب یا توام با تاخیر

از دستن دادن اعتمادبه‌نفس و عزت نفس

انزوای اجتماعی

افسردگی

سردرد یا دل‌دردی که دلیل پزشکی ندارد

اجتناب از برخی مکان‌های خاص، مثلا بی‌تمایلی به سوار شدن به اتوبوس مدرسه

مهرطلبی بی‌پایان و نا‌امیدانه

علایم نادیده گرفته‌شدن کودکان:

رشد ضعیف یا وزن نگرفتن

بهداشت ضعیف

کمبود لباس یا وسیله‌هایی که متناسب با نیاز‌های فیزیکی آنهاست

برداشتن بی‌اجازه پول یا غذا

پرخوری در یک وعده غذایی یا قایم کردن غذا

عملکرد ضعیف یا غیبت‌های زیاد در مدرسه

عدم توجه و رسیدگی مناسب به مشکلات پزشکی، دهان و دندان یا روانشناسی کودک علی‌رغم این که به پدر و مادر تذکر داده شده است

تغییر ناگهانی خلق بدون دلیل خاص

بی‌تفاوتی رفتار والدین

گاهی رفتار والدین هشدارهایی مبنی بر این است که کودک مورد سواستفاده قرار گرفته. برخی رفتارهای اخطاردهنده والدین عبارت‌اند از:

نشان دادن توجه کم به کودک

ناتوانی در تشخیص آشفتگی فیزکی یا روانی کودک

انکار وجود هر گونه مشکلی در خانه یا مدرسه یا متهم کردن کودک به‌علت این مشکلات

تهمت زدن دایم، تحقیر و سرزنش دایمی کودک و به‌کار بردن عباراتی منفی همچون «بی‌ارزش» یا «شریر» برای توصیف کودک

انتظار این که کودک به او توجه نشان دهد و حسودی به سایر اعضای خانواده که مورد توجه کودک‌اند

استفاده از نظم سختگیرانه و خشن فیزیکی یا درخواست به‌کار بردن چنین رفتاری با کودک

انتظار سطح نامناسب از عملکرد فیزیکی یا اقتصادی از کودک

محدود کردن شدید ارتباط کودک با سایرین

ذکر دلایل متناقض یا غیرقانع‌کننده برای جراحت‌ها و آسیب‌های کودک

علی‌رغم این که بسیاری از متخصصان سلامت کودک استفاده از هر نوع خشونت علیه کودک را محکوم می‌کنند، هنوز برخی مردم از تنبیه بدنی کودکان به‌عنوان روش تربیتی استفاده می‌کنند. تنبیه بدنی تاثیر کمی در جلوگیری از رفتار اشتباه کودک دارد و باعث رفتار پرخاشگرانه وی می‌شود. و البته زخمی بر احساسات کودک بر جای می‌گذارد. رفتار والدین که باعث درد یا آسیب فیزکی کودک شود، حتی وقتی برای تربیت کردن استفاده می‌شود، ممکن است مصداق سواستفاده از کودک دانسته شود.

…………………………………………….

برگردان: مریم نظری

(Visited 1,401 times, 1 visits today)