نوشته: فروغ عزیزی//

مقدمهای بر روانشناسی نقاشی کودکان، با هدف ارایه بخشی از نگرشهایی که نسبت به نقاشی کودکان وجود دارد، در ده فصل نگاشته شده است. نویسندگان کتاب دلیل توجه خود را به این موضوع اینگونه شرح میدهند: «نقاشی کودکان فعالیتی است که تاکنون به اهمیت آن در رشد کودکان توجهی نشده بود. دلیل ما برای اهمیت دادن به نقاشی کودکان این است که نقاشی از لحاظ شناختی فعالیتی بغرنج است که بسیاری از کودکان را به خود جلب میکند و ایشان نیز بسیاری از وقت خود را به نقاشی کردن میگذرانند. شناسایی تاثیرات تمرینهای نقاشی انفرادی در تقویت توانایی بالقوه کودکان کار سادهای نیست. با این حال تاثیرات تراکمینقاشی، همراه با دیگر شکلهای بازی، ممکن است اهمیتی تعیینکننده در رشد هوش نخستین و توانایی بالقوه بعدی در انواع فعالیتها داشته باشند.» (ص ۲۴۵)

در دو فصل نخست کتاب، ضمن اشاره به تاریخچه مختصر تحقیق در نقاشی کودکان در سنین مختلف،کوشیده شده نگرشهای نظری و توصیف خصوصیات اصلی نقاشی کودکان در سنین مختلف بررسی شود و خواننده با ویژگیهای اصلی و دامنه موضوع آشنا گردد. پس از آن در هر فصل به بررسی یک مساله خاص در زمینه نقاشی کودکان پرداخته میشود.

در فصل دوم، با عنوان خصوصیات نفاشی کودک، کتاب به مراحل مختلف رشد کودک و نقاشی او میپردازد. در این بخش «نقاشیهای کودکان را به پنج مرحله طبقهبندی میکند که از مرحله خطخطی کردن در حدود هجده ماهگی الی دو سالگی آغاز میشود، که تا رسیدن کودک به سه یا چهار سالگی یعنی زمانی که پیکرههای مبتنی بر طرحواره بچهقورباغهای ظاهر میشوند ادامه دارد.» (ص ۶۰)

فصل سوم به مساله «نقاشی چیست؟» اختصاص یافته است. بحث از شیوههای تجسم مفهومینقاشی شبیهسازانه و تصویر توسط هنرمندان، فیلسوفان و ادراکگرایان بهطور اعم آغاز میشود. سپس بین این نظریههای تصویرسازی و ادراک تصویر با نگرشهای اصلی به نقاشی کودکان ارتباط برقرار میکند.

ایده اصلی این فصل این است که «نقاشی کودک از موضوعات پیشپاافتاده در زندگی روزمره است و با این حال چنان پیچیدگیهایی دارد که متخصصان این رشته نمیتوانند درباره ماهیت دقیق این نقاشی به توافق برسند. نقاشی کودک، معمولا بازنمایی چیزی خاص است. هر چند برای خطخطی کردنهای غیربازنمایانه نیز باید نقشی قایل شد. اگر بازنمایی چیزی خاص باشد، میتوان در جهت شناخت آن بهعنوان چیزی مرتبط با ادراک طبیعی و در عین حال بهعنوان نمادی که همچون جزیی از یک مجموعه نمادها تفسیر میشود، کوشید.» (ص ۸۶)

در فصل چهارم به مساله «چرا کودکان نقاشی میکنند» پرداخته شده است. در پاسخ اینگونه آمده که:

«کودکان مختلف در زمانهای مختلف دلایل متفاوتی برای نقاشی کردن دارند. کودکان نورس، گاهی ممکن است صرفا از ایجاد علامتهای مختلف روی کاغذ یا آفریدن شکلهای ارضاکننده از لحاظ زیباییشناسی، لذت ببرند. برخی دیگر و احتمالا کودکان بزرگتر ممکن است از آفریدن تصویرهای تشخیصدادنی موضوعاتی احساس لذت و ارضای خاطر کنند که موردعلاقه خودشان نیز هستند. در نظر برخی از کودکان لذت نقاشی ممکن است در آفرینش دنیایی نمادین نهفته باشد، که میتوانند سلطهای را که در دنیای واقعی در اختیار ندارند بر آن اعمال کنند.» (ص ۱۰۵)

بهعبارت کلیتر در این بحث نقاشی در مقام نوعی بازی تکنفره و در عین حال یک فعالیت اجتماعی متاثر از عوامل اجتماعی بررسیشده است.

فصلهای ۵ و ۶ به مهمترین راههایی میپردازد که فعلوانفعالات شکلدهنده آفرینش نقاشی ممکن است از آن طریق در حاصل نهایی کار تاثیر بگذارند و انواع گوناگون اطلاعاتی معرفی میشود که کودکان در نقاشیهای خود مطرح میسازند. در این فصل ذکر میشود که نقاشیهای کودکان در مقایسه با آنچه پیش از این ادعا شده بود بهمراتب پیچیدهترند و اطلاعات بیشتری به ما انتقال میدهند. هر گونه تفسیر معتبر و سودمند عوامل عقلی (شناختی)، انگیزشی و هیجانی در نقاشی برای آگاهی از نقش روند نقاشی ضرورت دارد.

در فصل نهم، با بررسی شباهت چشمگیر بین برخی نمونههای هنر نو و هنر ابتدایی با نقاشیهای خودانگیخته کودکان، حساسیت کودکان در قبال جنبههای زیباییشناختی و بیانگرانه نقاشی بررسی میشود و موضوع هنر دانستن یا ندانستن نقاشی کودکان به بحث گذاشته میشود.

مخاطبان کتاب مقدمهای بر روانشناسی نقاشی کودکان را در درجه اول «دانشجویان رشته روانشناسی و سپس معلمان مدارس، مدرسان دانشگاهها تشکیل میدهند که با کودکان کار میکنند و به اطلاعاتی مربوط به نگرشهای روانشناختی در زمینه نقاشی کودکان نیاز دارند.» (ص ۹) این کتاب را انتشارات دنیای نو در سال ۱۳۸۴ و در ۲۴۵ صفحه چاپ کرده است.

(Visited 763 times, 1 visits today)