سحر سلطانی //

سعید: نوشابه‌ها عموما چاق‌کننده و مضر هستند.

مینا: تو خودت چاق هستی بعد می‌گویی نوشابه  نخوریم؟

سعید: مطالعه در شب یا تاریکی برای چشم ضرر دارد.

مینا: تو خسیسی و خوشت نمی‌آید چراغ روشن بماند.

مینا: به نظرم باید برای خریدن ماشین با یک متخصص مشورت کنیم و برادرت کارشناس خبره‌ای نیست.

سعید : برادرم آدم راست‌گو و امینی است و همه به او اعتماد دارند چرا نباید نظر او را درباره ماشین قبول کنیم؟

مینا:  سهیلا خیلی خرید می‌کند، این اندازه خریدکردن افراطی و نگران‌کننده است.

سعید: دیگ به دیگ می‌گوید رویت سیاه!

مینا: روی زمین آشغال نریز!

سعید: خودت شب‌ها مسواک می‌زنی که این‌قدر روی بهداشت اصرار داری؟

حتما با این مغالطه بارها روبه‌رو شده‌اید: کسی ادعایی طرح می‌کند به‌جای پرداختن به ادعا و حرف او یک‌راست سراغ گوینده می‌رویم، بله، سراغ «شخصیت» گوینده و ویژگی‌های آن مانند قومیت، ظاهر، چاقی/لاغری، سیگاری بودن یا سلامتی، باورهای شخصی یا دینی و حتی علایق جنسی و سلیقه و ذائقه خوراکی‌اش. با این پیش‌فرض که ممکن نیست کسی در جایگاه خوب و شایسته‌ای نباشد و بتواند یک ادعای دقیق طرح کند مثلا:  اینکه خودش سیگاری است و می‌گوید سیگار ضرر دارد خودش روستایی مهاجر است و از مهاجرت از روستاها به شهرهای بزرگ حرف می‌زند، خودش بچه‌اش را فرستاده کلاس موسیقی و از اختصاص اوقات فراغت بچه‌ها به خودشان حرف می‌زند و یا برعکس به‌جای ادله خواستن برای ادعایش همین که گوینده «شخصیت موجه»ای دارد برایمان کافی است، تحسین شخص و شخصیت او ما را از ارائه دلیل توسط او بی‌نیاز می‌کند…

یکی از رایج‌ترین مغالطه‌ها که هم بین کودکان و نوجوان بسیار دیده می‌شود هم بزرگترها مغلطه حمله/تحسین شخصی است یا در شرایطی «مغلطه تو هم همین‌طوری» است. شاید شناخت و تشخیص این مغالطه نسبت به سایر مغالطه‌ها آسان‌تر باشد اما پیش‌گیری و مواجهه با آن کمی دشوار است.

در این شکل مغالطه حمله به شخص گوینده برای زیر سوال بردن شخصیتش رخ می‌دهد تا ادعای او به حاشیه رود و یا با تحسین بیش از حد شخصیت گوینده راه‌های بحث و ارائه نظر بسته شود، کودکان و نوجوانان وقتی با این شرایط روبه‌رو می‌شوند خیلی سریع روحیه خود را می‌بازند برای آموزش و تقویت مهارت‌های ذهنی و زبانی‌شان به آنها بگویید باید در جریان بحث مثل ماهی شناور و  آزاد باشند، اگر کسی به شخصیت آنها توهین کرد مانند این است که قلاب ماهی‌گیری دارد و منتظر است تا شما به توهین او گرفتار شوید تا بحث و استدلال را مطابق خواست خودش پیش ببرد پس تنها راه چاره این است که به قلاب نزدیک نشوید. چند لحظه صبر کنید و بعد بگویید به جای زیر سوال بردن من  نظرت را درباره حرفم بگو.

حفظ خونسردی و اصرار برای پاسخ‌گویی به  سوال و ادعای طرح شده بهترین و تنها راه گیر نیفتادن در مغلطه حمله شخصی است. به کودک بیاموزید لبخند بزند و مخاطب را خلع سلاح کند و از او بپرسد کی قرار است جواب سوال من را بدهی؟

یادآوری کنید در یک بحث جدی هرگز نباید به مغلطه حمله شخصی پاسخ بدهد. پاسخ گفتن به توهین یا حمله یعنی دور شدن از بحث اصلی و این چیزی است که مغلطه‌کننده از ابتدای بحث به آن نیاز داشته است و از این روش برای ساکت کردن و منکوب کردن طرف بحث استفاده کرده است.

به کودکان و نوجوانان بیاموزیم که همواره توجه خود را معطوف «سخن» ارائه شده کنند نه اینکه «چه کسی» گفته است اما انتظار نداشته باشند دیگران همیشه این قانون را رعایت کنند اگر کسی این قانون را شکست با صبر و اصرار مبتنی بر دلیل‌خواهی  پیش بروند.

 

(Visited 147 times, 1 visits today)