الیا شهبازی//

آموزه‌های برابری جنسیتی، از همان آغاز کودکی در ذهن سپید بچه‌ها نقش می‌بندد و باعث می‌شود آنها فارغ از تفاوت‌های ظاهری، با یکدیگر رفتار کنند.
برخی از این آموزه‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

۱- به کودکان بیاموزیم که مسوولیت‌پذیر باشند. به کودکمان، چه پسر و چه دختر، بیاموزیم که مسوولیت‌پذیر باشد. در بازی‌های کودکانه با نقش بازی کردن به او بیاموزیم که فارغ از جنسیتش او مسوول آن چیزی است که می‌خواهد، آن کاری که می‌کند و اعمالی که از او سر می‌زند.

۲- مسوولیت‌پذیری را جنسیت‌زده نکنیم. بخش بزرگی از نگاه جنسیت‌زده در جامعه به قسمتی از آموزش کودکان برمی‌گردد که می‌گوید: «دختر فلان کار رو می‌کنه و پسر بهمان کار رو، پسر باید نون بگیره، دختر باید تو تمیز کردن خونه به مامان کمک کنه، پسر باید کارهای حیاط رو انجام بده و….». این جملات ذهن کودک را برای آینده آماده می‌کند و مجموعه‌ای از نقش‌ها را به‌صورت پیش‌فرض برای دختران و پسران در نظر می‌گیرد (مثل بیرون گذاشتن آشغال، درست کردن غذا، تمیز کردن آشپزخانه)، درحالی‌که در زندگی بزرگسالی این نقش‌ها (بنا بر نوع زندگی فرد به‌تنهایی یا در خانواده) ممکن است به عهده هرکدام از زن یا مرد خانواده باشد.

۳- به کودکانمان بیاموزیم فارغ از جنسیت در مورد چیزی صحبت کنند که دوست دارند. اگر دخترمان دوست دارد خلبان شود، اگر به‌جای عروسک ماشین مسابقه دوست دارد، اگر پسرمان دوست دارد با پارچه برای عروسک‌ها یا آدم‌های اسباب‌بازی لباس درست کند یا با گل قوری و قندان می‌سازد، او را با گفتن «این کار دخترها/پسرهاست» یا «این وسیله و اسباب بازی برای دخترها/پسرهاست، نه تو»، دلسرد نکنیم یا در حسرت انجام دادن کاری نگذاریم. بسیاری از کارها مانند طراحی لباس، خلبانی، کارهای هنری، آشپزی و مهندسی امروزه فراتر از جنسیت و قدرت بدنی افراد است و دختران و پسران بسیار موفقی در این مشاغل کار می‌کنند. با کودک خود در مورد چیزی که دوست دارد، صحبت کنیم، بدانیم چرا آن وسیله را دوست دارد و در آن چه می‌بیند، چه شغلی و آینده‌ای را دوست دارد و آیا می‌داند چطور باید به آن برسد یا خیر.

۴- به کودک احترام به جنس مخالف را بیاموزیم، نه به‌دلیل اینکه جنس مخالف است، بلکه چون انسانی قابل احترام است. از جملات «چون اون دختره/پسره» برای متقاعد کردن کودکمان به احترام گذاشتن یا حق دادن به کودک یا بزرگسال دیگری استفاده نکنیم. کودکان باید بیاموزند تمام انسان‌ها به‌خاطر آنچه هستند و آنچه می‌کنند قابل احترام‌اند و آدم‌های خوب و بد ممکن است در هر نقش و جنسی باشند.

۵- هنگامی که از کاری یا نقشی صحبت می‌کنید، مثال‌هایی از هر دو جنس برای کودک بزنید تا وی بفهمد رییس‌جمهور، نخست‌وزیر، ریاضیدان، نقاش، مهندس، هنرمند یا آشپز معروف ممکن است زن یا مرد باشد. هرگز مثال‌های متعدد را محدود به یک جنس نکنید تا کودک این ذهنیت را نداشته باشد که فقط مردها نخست‌وزیر می‌شوند یا آشپزی تنها مختص زنان است و ریاضی‌دانان همه مردند.

۶- به کودکان خود بیاموزیم که تفاوت‌های ظاهری و بدنی باعث برتری یا محق بودن نیست. مردان، زنان، معلولان، پیروان ادیان و باورهای مختلف، نژادها و ملیت‌های مختلف چون انسان‌اند مثل یکدیگرند و کودک باید آنها را دوست داشته باشد. اگر برای حفظ امنیت کودک او را از کاری منع می‌کنید، آن را مختص ویژگی‌های بدنی، نژادی یا جنسی نکنید. کودک را از کسی نترسانید فقط به این دلیل که سیاه است یا سپید، افغانستانی است یا آسیایی، مرد است یا معلول. بگویید چون غریبه است، باید محتاط باشد یا چون کاری خلاف ادب انجام می‌دهد، باید از او دوری کرد، نه اینکه چون مرد است، باید از او ترسید یا چون زن است، باید اعتماد کرد.

۷- با کودکمان در مورد حقوقش صحبت کنیم، اما مواظب باشیم که حقوق انسانی را به او بیاموزیم. برای آینده نامعلوم و نارسیده‌اش از هم‌اکنون برنامه‌ای خیالی نسازیم. بسیاری از کودکان از کودکی با اطلاعاتی نادرست از زندگی بزرگسالی بمباران می‌شوند. این کودکان در بزرگسالی نمی‌توانند به‌سادگی از این پیش‌فرض‌های غلط در مورد زندگی رهایی یابند. کودک باید بداند که زن و مرد به یک اندازه در زندگی مشترک مسوول‌اند؛ پدر و مادر مسوولیت یکسانی در زندگی مشترک دارند: همیشه پدر مسوول زندگی و رهبر بلامنازع خانواده نیست، تصمیمات به توافق پدر و مادر به‌عنوان والدین منوط است و در آینده او به‌عنوان زن یا مرد باید مسوولیت زندگی را بپذیرد. ممکن است مجبور شود برای کسب درآمد کار کند، به‌خاطر همسرش در خانه بماند یا از کودک آینده خود نگهداری کند و اینها ربطی به جنسیت او ندارد. او باید در کارهای خانه و بیرون خانه به همسرش کمک کند و ممکن است این کمک و تقسیم کار به‌صورت برابر باشد یا، با توافق دو طرف، بخشی از نقش‌های زندگی را به عهده بگیرد. اینها منوط به زندگی آینده اوست و باید برایش آماده باشد و راجع به آن پیش‌فرض‌های جنسیتی نداشته باشد. اگر دختر داریم، از کودکی مهریه را حق او ندانیم و شوهر آینده‌اش را به‌تنهایی مسوول فراهم آوردن خوشبختی او نشناسیم. اگر پسر داریم، او را قیم همسر آینده و صاحب خانه و زندگی ندانیم و زن را تنها وسیله‌ای برای خوشبخت بودن یا زندگی آینده او نشماریم.

۸- به کودک بیاموزیم که افراد مختلف برحسب نژاد، دین یا اعتقاد خود ممکن است نظرها و اعتقادات مختلفی در مورد جنسیت، رفتار، لباس و آرایش افراد یا طرز برخورد با آنها داشته باشند و اینها ممکن است لزوما درست یا طبق تربیت و آموزه‌های تربیتی ما نباشد. به کودک خود بیاموزیم درمورد این تفاوت‌های رفتاری و اعتقادی با ما صحبت کند و آنها را با ما در میان بگذارد تا در موردشان بحث کنیم. ممکن است مادربزرگ، عمو یا دایی معتقد باشد که بچه در این سن و موقعیت باید مذهبی یا بی‌مذهب باشد یا در مورد پوشش، رفتار یا آینده زندگی و تحصیلی کودک اعمال سلیقه کند. به کودک بیاموزیم در این موارد موافقت یا مخالفت نکند و به‌جای آن فقط با ما مشورت کند. مربی، پدر و مادر مربیان بی‌واسطه کودک‌اند و نظر بزرگان فامیل، دوستان یا آشنایان نباید سنگ بنای رفتار و اعتقاد کودک ما باشد.

کودکان در سنین مهدکودک همه‌چیز را می‌بینند و به خاطر می‌سپارند و بعد، در بازی‌ها و خلوت خود، آموزه‌ها را بازی می‌کنند و با تکرار این آموزه‌ها، گاهی قبل از آنکه به خود بیاییم، بخشی از اعتقاد و باورشان را شکل می‌دهند. آموزه‌ها و باورهای کودک ما تنها از آنچه ما به او می‌آموزیم نشات نمی‌گیرد، بلکه از رفتار خود ما و رفتار اطرافیان ما در مهمانی‌ها، دیدوبازدیدها، مسافرت‌ها و… می‌آید. هر رفتار و هر شعار و هر صحبتی جلو کودکان ممکن است آموزشی ناخودآگاه برای او باشد؛ پس تنها به صحبت با او بسنده نکنیم و مواظب حرف‌ها و رفتارمان هنگام صحبت کردن با همسر، دوست و همسایه یا هنگام مجادله، مشورت و دورهمی‌های دوستانه باشیم. کودک چون دوربینی حساس همیشه در حال ضبط و به‌خاطرسپاری است؛ پس اگر در مقام حرف به برابری جنسیتی و آزادگی معتقدیم، در عمل نیز چنین باشیم و کودک را از تمام مباحثاتی که افراد در آن بر چیزی جز این تاکید می‌کنند دور نگه داریم.

(Visited 113 times, 1 visits today)