فصل بیقراری نهنگ آبی
هادی شریعتی//
«وسایلم را بین دوستان تقسیم کنید، پدر و مادر عزیزم من شما را دوست دارم اگر خودم را میکشم به خاطر شما نیست به خاطر خودم است».
این آخرین دست نوشته دختر ۱۲ ساله است که سال گذشته به دلیل اخراج از مدرسه و ترس از تنبیه، خودش را از طبقه چهارم ساختمانی در مشهد به پایین پرتاب کرد. در همان سال «شوان» دانش آموز ۱۰ساله اهل اشنویه در مواجه با طعم فقر و فرار از شهریه مدرسه و نگاههای تحقیرآمیز خود را حلق آویز کرد. اما این پایان ماجرا نبود. گرچه سال۹۵ را میتوان سال خودکشی نوجوانان نامید، این روند در سال۹۶ نیز ادامه پیدا کرد. نوجوانشدنِ سن خودکشی رنجنامهای است که بیشتر از آنکه بررسی علمی و تخصصی برای بروز و پیدایش آن در جامعه صورت گیرد، سهمش فقط تیترشدن در روزنامههاست.در قوانین ایران، اقدام به خودکشی جرم محسوب نمیشود اما برای معاونت در خودکشی در بند «ب» ماده۱۵ قانون جرایم رایانهای مصوب سال۱۳۸۸ مجازات تعیین و اشاره شده است: «هرشخصی که افراد را به ارتکاب جرایم منافی عفت یا استعمال مواد مخدر یا روانگردان یا خودکشی یا انحرافات جنسی یا اعمال خشونتآمیز تحریک یا ترغیب یا تهدید یا دعوت کرده یا فریب دهد یا شیوه ارتکاب یا استعمال آنها را تسهیل کند یا آموزش دهد، به حبس از ۹۱ روز تا یکسال یا جزای نقدی از پنجمیلیونریال تا ۲۰میلیونریال یا هر دو مجازات محکوم میشود». پیشگیری از خودکشی نوجوانان اما بیش از انشای ماده و قانون نیاز به شناخت و درک از حقوق اولیه کودکان دارد. خودکشی نوجوانان واکنش اعتراضی به همه چالشهای حل نشده در حوزه حقوق کودکان است. نادیدهگرفتهشدن و غفلت از کودکان درگیر در فقر، کودکان آزاردیده، کودکان ترانس سکشوال، کودکان طلاق و… سبب بروز پدیده کودکان مشتاق به مرگ شده است.
آنچه اینروزها بیش از اندازه بر آن تاکید میشود تاثیرگذاری یکبازی رایانهای بر افزایش آمار اقدام به خودکشی در نوجوانان است، درحالیکه گرایش به مرگ و نیستی در این گروه سنی علتهای عمیقتری دارد. بازی نهنگ آبی، عضویت در فرقههای شیطانپرستی، تاثیر مخرب فضای مجازی یا هردلیل دور از منطق دیگری نمیتواند چهارگانه خشونت، ترس، رهاشدگی و افسردگی را که بستر و زمینهساز اشتیاق به مرگ در نوجوانان است ،کمرنگ کند. فکر خودکشی با طرد، ترسها و آزار در چهاردیواری خانه و در خانواده شروع میشود و با تحقیرها و فشارهای آموزشی در مدرسه ادامه پیدا میکند و با نمایشهایی همچون قصاص در ملاعام و تزریق مرگبار خشونت به روان کودکان در جامعه به اوج میرسد.اکنون فصل تازهای از خودکشیهای نوجوان شروع شده، فصلی که نامش با نهنگ آبی گره خورده است.
هرچند وجود یا عدم وجود چنین بازیای در هالهای ابهام است اما چنین ابهامی در فصل بیقراری خودکشیهای نوجوانان تاثیری ایجاد نمیکند. قربانیان این فصل، کودکان تنها و آشفتهای هستند که بار سنگین ترس، خشم و غم را تنهایی در خیابانهای ناامن جامعه به دوش میکشند. بدون آنکه مهارت مقابله با این هیجانهای منفی را پیشتر آموخته باشند. آموزش مهارتهای فرزندپروری به والدین، بازشدن درهای مدرسه به روی مددکاران اجتماعی، آموزش رسمی و استاندارد مهارت زندگی در مدارس میتواند آغازی برای پایان این فصل باشد.
***