رایحه مظفریان- سمیره حنایی// در باز است. در قهوه‌ای آهنی رنگ‌ورو رفته. خانه داغ تابش آفتاب است. راهنما جلوتر از ما وارد خانه می‌شود. خانه بزرگ و قدیمی است. از آن بناهای قدیمی. باد لباس‌های روی بند را به شکل جالبی روی زمین خاکی حیاط چ پهن کرده است. یخچال در انبار خرمایی که آن طرف خانه است سروصدا می‌کند. پنجره‌های چوبی سبزرنگ هرازگاهی در باد بازی می‌کنند. راهنما صدا می‌زند بفرمایید داخل. جلوتر می‌رویم. در آهنی اتاق باز می‌شود.…
ادامه مطلب